انسانیت...

حرف هاي دو ديوونه

حرف هاي دل بي درمون دو ديوونه

انسانیت...

 

 

 

 دختر کوچک به مهمان گفت:میخوای عروسکهامو ببینی؟


مهمان با مهربانی جواب داد:بله.


دخترک دوید و همه ی عروسکهاشو آورد،بعضی از اونا خیلی بانمک بودن


دربین اونا


یک عروسک باربی هم بود.


مهمان از دخترک پرسید:کدومشونو بیشتر از همه دوست داری؟


... و پیش خودش فکر کرد:حتما” باربی.


اما خیلی تعجب کرد وقتی که دید


دخترک به عروسک تکه پاره ای که یک دست هم


نداشت اشاره کرد و گفت:اینو بیشتر از همه دوست دارم.


مهمان با کنجکاوی


پرسید:این که زیاد خوشگل نیست!


دخترک جواب داد:


آخه اگه منم دوستش نداشته


باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه و دوستش داشته باشه ،

 

اونوقت دلش میشکنه

 

اگر ما هم نه به اندازه ی اینا به اندازه ی سوراخ جورابشم انسانیت داشتیم الان حال و روزمون این نبود...این نبود یه عده ادم بشکنن بقیم برای انتقام کار اونارو ادامه بدن...اگر داشتیم انسانیت وقتی میشکستیم مواظب بودیم بقیه رو اذیت نکنیم..با خودمم هستما...

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ جمعه 27 تير 1393برچسب:, ] [ 1:47 ] [ هستي نیستی ] [ ]


.:: Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by harfaye2divune ::.
.:: Design By :
wWw.sPiKeR.ir ::.