حرف هاي دو ديوونه

حرف هاي دل بي درمون دو ديوونه

دلقک...

 

 

مردی نزد پزشک رفت و از غم بزرگی که در دل داشت گفت:

دکتر برای درمانش گفت:به فلان سیرک برو...!

انجا دلقکی است..انقدر میخنداندت که غم هایت را یادت برود

مرد لبخند تلخی زد و گفت:

!من همان دلقکم!

[ یک شنبه 29 تير 1393برچسب:, ] [ 1:45 ] [ هستي نیستی ] [ ]

خودکشی....

 فک کنم قصد خودکشی داشته...خب نکنید با جوونای مردم...گناه دارن یهو سادیسمی میشن

 

[ یک شنبه 29 تير 1393برچسب:, ] [ 1:41 ] [ هستي نیستی ] [ ]

راهنماییتون...

 بسیار بسیار متشکرم از راهنماییتون...چون الان یه تریلی 18 چرخ میخواست از اینجا رد بشه با دیدن این تابلو متوجه شد که نمیتونه

 

[ یک شنبه 29 تير 1393برچسب:, ] [ 1:37 ] [ هستي نیستی ] [ ]

فک کنم...

 فک کنم سال اوله روزه میگیره سحری پر خوری کرده معدش نتونسته هضم کنه اینطوری شده

حال بهم زنم خودتونید

[ یک شنبه 29 تير 1393برچسب:, ] [ 1:28 ] [ هستي نیستی ] [ ]

روزه داران...

 

اندر حکایت بعضیا 2 دقیقه مانده به اذان صبح در ماه مبارک رمضـــــان

 

[ یک شنبه 29 تير 1393برچسب:, ] [ 1:3 ] [ هستي نیستی ] [ ]

گذشته از اینکه....

 گذشته از اینکه دهن دانشجوها سرویسه میخوام بدونم کی اون فرمول بالایی را نوشته:D:D:D:)):))

 

[ یک شنبه 29 تير 1393برچسب:, ] [ 1:58 ] [ هستي نیستی ] [ ]

دزدیدم...

 

  ﺗﻮ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺑﻮﺩﻡ ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻮﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﭼﺎﺩﺭﯼ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﺮﺍﯾﻪ ﺷﻮ ﺑﺪﻩ، ﺑﺎ ﭼﺎﺩﺭﺵ ﻟﺒﻪ ﯼ

 

500 ﺗﻮﻣﻨﯽ ﺭﻭ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﻭﺿﻊ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﺁﻭﺭﺩ ﺳﻤﺖ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ!

ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻫﻢ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﻧﮑﺮﺩ، ﺍﺯ ﺗﻮﯼ ﺩﺍﺷﺒﻮﺭﺩ ﯾﻪ ﺍﻧﺒﺮﺩﺳﺖ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻮ ﭘﻮﻝ ﺭﻭ ﮔﺮﻓﺖ!!! 
*
*
 

 

درخواست جدید گروه 5+1 از ایران: غنی سازی اورانیوم رو بیخیال،

 

رشد والیبال تون رو متوقف کنید هرچه زودتر... 

*
*

 

 میخواستم به اون کسی که با مازاراتی سفید اومده بود

 

احیا بگم دوست عزیز شما الان سوار حاجت منی 

*
*
 

 

 بدترین ضربه ی روحی عمرمو وقتی خوردم که...

 

.

 

.

 

.

 

.

 

.

 

گردو رو شیکوندم خوردم دیدم ترشه :| .... نگو لیمو امانی بوده :|

*
*

بچه ها این مطالب از وب دوستمون برداشتم ادرسش اینهhttp://www.maskharebazi.loxblog.com/

حتما یه سر به وبش بزنید به نظرم جالبه:D:D

...

[ شنبه 28 تير 1393برچسب:, ] [ 4:45 ] [ هستي نیستی ] [ ]

شانس...

 آدم به 6 دلیل شانس اورد چون حوا نمیتونست اینارو بهش بگه:

1. می دونی من چند تا خواستگار داشتم؟

2. برو از شوهرای مردم یادبگیر

3. دیشب كجا بودی؟

4. چرا پولاتو میدی مامانت؟

5. چرا به اون زنه نگاه كردی؟

6. من آدمت كردم

میگن خدا شانس بده اینه خدا شانس میده به بندهاش:D:)

[ جمعه 27 تير 1393برچسب:, ] [ 7:42 ] [ درسا ] [ ]

اینقدر...؟

. اگه دلت گرفته برو پائیین

 .

.

.

.

اگه فکر میکنی هیچکس دوست نداره ، برو پائیین 

.

.

.

.

اگه خیلی تنها موندی برو پائیین

.

.

.

یعنی اینقدر بدبختی !؟؟! خاک تو سرت ...

[ جمعه 27 تير 1393برچسب:, ] [ 7:39 ] [ درسا ] [ ]

حالا بخندیم یکم...

 گلهاي خوشبوي دنيارو هم به پات بريزم بازم کمه چون پاهات خيلي بو ميده

*
*

ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﯾﻨﻢ … . . . ﯾﻪ ﮐﻤﻢ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﻭﻭﻭﻭﻭﻧﻢ ((: ﺑﻌﺪﺷﻢ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﻭﻥ ﯾﮑﯽ ﻗﺮﺍﺭﻩ ﺑﺸﻢ (((;… ﺧﺐ ﭼﯿﻪ ﻣﮕﻪ؟ ﺗﻨﻮﻉ ﻻﺯﻣﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤﻪ

*
*

ﻫﺮ ۵ ﺗﺎ ﺩﻭﺳﺖ دخترم ﻋﻘﯿﺪﻩ ﺩﺍﺭﻥ ﻣﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ! ﺑﺪ ﺯﻣﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﺷﺪﻩ، ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﻫﺎ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺭﻓﺘﻪ…(اعتماد به خود که میگن اینه ها)

*
*

 

بابام داشت نماز میخوند 

یهو داد زد : 

الله اکبر ! 
الله اکبر !  

دویدم گفتم:

- چیه بابا در میزنن؟ 
- الله اکبر !  

 _ گوشیت زنگ خورد؟ 
- الله اکبر ! 

 -شام واست نگه داریم؟
 -الله اکبر !  

_ مُهرت گم شده ؟ 
-الله اکبر ! 

_ کسی طوریش شده ؟
 - الله اکبر ! 

 - بو سوختگی میاد؟ 
- الله اکبر !         

 - جک و جونور دیدی ؟ 
-  الله اکبر !        

 گفتم بابا خوب یکم راهنمایی کن !!         

 با عصبانیت داد زد :
-  الله اکبر ! ( دستشو هم به علامت خاک بر سرت تکون داد !)          

نمازش تموم شده میگه : 
یه ساعت دارم میگم کانال رو  عوض نکن داشتم اخبار گوش میدادم. چقدر تو نفهمی بچه.

*
*

فارسی تمرین کردن 2لر:اولی:پاشوبریم دومی:نمیپاشم اولی:احمق نمیپاشم نه پاشم نمیاد:بعلهههه

*
*

ﺩﺍﻣﺎﺩ ﺍﺯ ﻋﺮﻭﺱ ﭘﺮﺳﯿﺪ :ﺁﯾﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻋﺮﻭﺳﯽ ، ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮداشتی ؟ﻋﺮﻭﺱ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩ …ﺩﺍﻣﺎﺩ داد ﺯﺩ ﮔﻔﺖ :ﺍﺯ اﯾﻦ ﺧﺎﻣﻮﺷﯽ ﭼﯽ ﺑﻔﻬﻤﻢ ؟ﻋﺮﻭﺱ ﮔﻔﺖ : پدﺳﮓ داد نزن دارم میشمرم 

*
*

 

پسری روزها پشت در منزل دخترک را میپایید؛برای دختر سوال بود که اگر او مرا دوست دارد،پس چرا پا پیش نمیگذارد و با پدرم صحبت نمیکند ؟!درست است که ماشین پسرک قدیمی بود،ولی برای دخترک عشق و محبت مهمتر بود!روزها و ماه ها به همین منوال گذشت و دخترک بسیار کنجکاو شده بود،روزی دل خود را قرص کرد و رفت تا حرف دل پسرک را گوش کند…از او پرسید ۶ماه است که تو کنار منزل ما می ایستی و مرا میپایی،وقتی ماشینت را میبینم ضربان قلبم تندتر میشود و…هدف تو چیست؟!پسر گفت: وای فای خونتون پسورد نداره . . !(هیییییی میگم اعتماد نکنید:|:D)

 

[ جمعه 27 تير 1393برچسب:, ] [ 7:24 ] [ درسا ] [ ]

بشمر فقط...:))

 اس ام اس یک پسر ایرونی:

دلم واست تنگ شده همش دارم به تو فک میکنم گفتم یه اس بهت بدم ببینم در چه حالی.!
send to=>>

سپیده..

روشنک..

اناهیتا..

گل نسا..

سکینه..

خانم شیرزاد..

تزریقاتی سر کوچه...

دختر همسایه روبه رویی...

دختر وسطی عمه ملوک اینا...

دختری که دیروز تو مترو ازش شماره گرفتم و هنوز اسمشو نمیدونم...

دختری که با تاپ فسفری و دامن صورتی تو عروسی پسرخاله ام خیلی قشنگ میرقصید...

شماره ناشناسی که دیروز تو تاکسی از جیب مسافر  جلویی افتاد...

مامان امید که تازه شوهرش فوت کرده...(یعنی من فقط سکوت میکنم)

...

 

[ جمعه 27 تير 1393برچسب:, ] [ 7:21 ] [ درسا ] [ ]

زیباترین جملات از سهراب سپهری ...

 

امروز دیدمت خسته بودی ، اگه اشتباه نکنم دل شکسته بودی ، دوستم نداری می دونم ، حتما به دیگری دل بسته بودی !
 
اگر زیستن را دوست داشتم ، هرگز به هنگام به دنیا آمدن نمی گریستم !
 
ای دوست ، معرفت چیز گرانی است که به هرکس ندهندش !
 
خطر خوشبختی در این است که آدمی در هنگام خوشبختی هر سرنوشتی را می پذیرد و هرکسی را نیز !

چه کسی می داند که تو در پیله ی تنهایی خود تنهایی ؟ چه کسی می داند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی ؟ پیله ات را بگشا تو به اندازه ی یک پروانه زیبایی .

 
عشق میوه تمام فصل هاست و دست همه کس به شاخسارش می رسد .
 
عشق مانند بیماری مسری است که هرچه بیشتر از آن بهراسی زودتر به آن مبتلا می شوی .
 
عشق برای روح عادی یک پیروزی و برای روح بلند یک فداکاریست .
 
عشق هنگامی که شما را می پرورد ، شاخ و برگ فاسد شده را هرس می کند . (جبران خلیل جبران)

فقط با سایه ی خودم خوب می توانم حرف بزنم ، اوست که مرا وادار به حرف زدن می کند ، فقط او می تواند مرا بشناسد ، او حتما می فهمد !

 
هرکس به میزانی که تنهایی نیاز دارد عظمت دارد و بی نیاز تر است .
 
ازدواج مثل بازار رفتن است ، تا پول و احتیاج و اراده نداری به بازار نرو !
 
زندگی را اشکی بیش نمی دانم ، پس بگذار با اشک چشمانم بنویسم دوستت دارم !
 

زندگی را تو بساز ، نه بدان ساز که سازند و پذیری بی حرف ، زندگی یعنی جنگ ، تو بجنگ ، زندگی یعنی عشق ، تو بدان عشق بورز .

بودنت به جور نبودنت یه جور ، در این دنیای جور واجور دوستت دارم ناجور !
 
برای رسیدن باید رفت ، در بن بست هم راه آسمان باز است ، پرواز را بیاموز !
 
آنکه با زندگی می سازد ، می بازد ، با زندگی نساز ، زندگی را بساز . (زرتشت)
 
به سلامتی درخت ، نه به خاطر میوش ، به خاطر سایش ، به سلامتی دیوار ، نه به خاطر بلندیش ، واسه اینکه هیچ وقت پشت آدم رو خالی نمی کنه ، به سلامتی دریا ، نه به خاطر بزرگیش ، واسه یک رنگیش ، به سلامتی سایه که هیچ وقت آدم رو تنها نمی ذاره .
 
من و این داغ در تکرار مانده ، من و این عشق بیدار مانده ، مپرس از من چرا دلتنگ هستم ، دلم بین در و دیوار مانده .

روی آن شیشه ی تب دار تو را ها کردم ، اسم زیبای تو را با نفسم جا کردم ، شیشه بدجور دلش ابری و بارانی شد ، شیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم ، با سر انگشت کشیدم به دلش عکس زیبای تو را ، عکس زیبای تو را سیر تماشا کردم .
 
امروز دیدمت خسته بودی ، اگه اشتباه نکنم دل شکسته بودی ، دوستم نداری می دونم ، حتما به دیگری دل بسته بودی !
 
اگر زیستن را دوست داشتم ، هرگز به هنگام به دنیا آمدن نمی گریستم !
 
ای دوست ، معرفت چیز گرانی است که به هرکس ندهندش !
 
خطر خوشبختی در این است که آدمی در هنگام خوشبختی هر سرنوشتی را می پذیرد و هرکسی را نیز !
 
در زندگی اختیار بادها دست ما نیست ، ولی اختیار بادبانها دست ماست .
 
برو بشین رو پشت بوم ، روتو بکن به آسمون ، در جهت وزش باد ، یه بوس فرستادم برات .
 
پرسیدند بهشت را خواهی یا دوست ؟ گفتم : جهنم است بهشت بی دوست !
 
یک روست وفادار ، تجسم حقیقی از جنس آسمانی هاست ، که اگر پیدا کردی قدرش را بدان .
 
ما و مجنون درس عشق از یک ادیب آموختیم ، او به ظاهر گشت عاشق ، ما به معنا سوختیم .
 
بعضی اشخاص چنان به خود مغرورند که اگر عاشق بشوند به خود بیشتر عشق می ورزند تا به معشوق .
 
عشق آن چیزی است که بیشتر از هر چیزی داشتنش را دوست داریم و بیشتر از هر چیزی دادنش را دوست داریم و هیچ کس در نمی یابد که عشق همان چیزی است که همواره داده می شود و پذیرفته نمی شود .

...

[ جمعه 27 تير 1393برچسب:, ] [ 7:8 ] [ درسا ] [ ]

اعتراف...

 

 

خدايـــــــــــــا....!

كمـــــــــــي بيــــا جلوتـــــــــــر...


ميخواهــم در گوشتــــــــــ چيـــــزي بگــــــويـــم....


اين يكـــــــــ 
اعترافـــــــــــــــ استــــــ...!


مـــــــن بــــــــي او دوامـــــــــ نمِي آورم....


حتـــــــ

 


 تا فـــــــــــرد صبـــــــــــح

 

 

 

 

[ جمعه 27 تير 1393برچسب:, ] [ 7:2 ] [ هستي نیستی ] [ ]

ادای زنده ها....

 


خیلے وقت است تظاهـــــر بـہ شـــادے میــکـنم !

 

حرفـــ میزنم مثلـ همہ . . .

 

اما . . .

 

خیلے وقت استــ مرده امـــ !

 

خیلے وقت است دلم میخواهد روزه ی سـکـوت بگیرم

 

دلم مے خواهد ببـــــــارم . . .

 

و کـسے نپرسد چرا . . . !

 

تو چہ می فهمے 

 

ایـن روزها اداے زنده ها را در میـــــــآورم . . .

 

 

 

 

[ جمعه 27 تير 1393برچسب:, ] [ 6:53 ] [ هستي نیستی ] [ ]

 

روی آن شیشه ی تب دار تو را ها کردم ، اسم زیبای تو را با نفسم جا کردم ، شیشه بدجور دلش ابری و بارانی شد ، شیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم ، با سر انگشت کشیدم به دلش عکس زیبای تو را ، عکس زیبای تو را سیر تماشا کردم .

------------------------------------------------------------------------------------

نگا مکنی؟

رفتم تو فاز سهراب سپهری شدم ادم بد؟؟؟:D

[ جمعه 27 تير 1393برچسب:, ] [ 6:49 ] [ درسا ] [ ]

من مغرورم...

 

 

من مغرورم...

 

رقیب ببینم نمیجنگم...

 

پا روی عشق و احساسم میگذرام...

 

و میدان را خالی میکنم...

 

اهویی که به کفتار چشمک بزند...

 

لیاقت ندارد

 

زیر سایه ی

 

"شیر"

 

باشد...

 

[ جمعه 27 تير 1393برچسب:, ] [ 5:43 ] [ هستي نیستی ] [ ]

در قیر شب...

 دیرگاهـے است که در این تنها یـــے

رنگ خاموشـے در طرح لب است

بانگـے از دور مرا می خواند

لیک پاهایم در قیر شب است

رخنه اے نیست در این تاریکـے

در و دیوار به هم پیوسته

سایه اے لغزد اگر روی زمین

نقش وهمـــے است ز بندے رسته

نفس آدم ها

سر بسر افسرده است

روزگارے است در این گوشه پژمرده هوا

هر نشاطــے مرده است

دست جادویـــے شب

در به روے من و غم مـــے بندد

مـــے کنم هر چه تلاش‌،

او به من مـــے خندد 

نقش هایـــے که کشیدم در روز،

شب ز راه آمد و با دود اندود 

طرح هایـــے که فکندم در شب‌،

روز پیدا شد و با پنبه زدود 

دیرگاهـے است که چون من همه را

رنگ خاموشـے در طرح لب است 

جنبشـے نیست در این خاموشـے

دست ها پاها در قیر شب است

[ جمعه 27 تير 1393برچسب:, ] [ 6:28 ] [ درسا ] [ ]

قلب من چشم تو

 درها به طنين هاي تو وا کردم

هر تکه را جايي افکندم 
پر کردم هستي ز نگاه
بر لب مردابي 
پاره ي لبخند تو بر روي لجن ديدم 
رفتم به نماز
در بن خاري ، ياد تو پنهان بود 
برچيدم ، پاشيدم به جهان
بر سيم درختان زدم آهنگ ز خود روييدن ، و به خود گستردن
و شياريدم شب يک دست نيايش 
افشاندم دانه ي راز
و شکستم آويز فريب
و دويدم تا هيچ
و دويدم تاچهره ي مرگ 
تا هسته ي هوش
و فتادم بر صخره ي درد
از شبنم ديدار تو تر شد انگشتم ، لرزيدم
وزشي مي رفت از دامنه اي ، گامي همره او رفتم
ته تاريکي ، تکه خورشيدي ديدم 
خوردم ، و زخود رفتم ، و رها بودم

سهراب سپهري

[ جمعه 27 تير 1393برچسب:, ] [ 6:17 ] [ درسا ] [ ]

خدای خودمه

 دلم را سپردم به بنگاه دنیاو هی آگهی دادم این جا و آن جا

و هر روز
برای دلم
مشتری آمد و رفت
و هی این و آن
سرسری آمد و رفت
**
ولی هیچ کس واقعا
اتاق دلم را تماشا نکرد
دلم ، قفل بود
کسی قفل قلب مرا وا نکرد
**
یکی گفت :
چرا این اتاق
پر از دود و آه است
یکی گفت :
چه دیوارهایش سیاه است
یکی گفت :
چرا نور این جا کم است
و آن دیگری گفت :
و انگار هر آجرش
فقط از غم و غصه و ماتم است
**
و رفتند و بعدش
دلم ماند بی مشتری
و من تازه آن وقت گفتم :
خدایا تو قلب مرا می خری ؟
**
و فردای آن روز
خدا آمد و توی قلبم نشست
و در را به روی همه
پشت خود بست
و من روی آن در نوشتم :
ببخشید ، دیگر
برای شما جا نداریم
از این پس به جز او
کسی را نداریم...
عرفان نظرآهاری
[ جمعه 27 تير 1393برچسب:, ] [ 5:20 ] [ درسا ] [ ]

ممنونم خدا....

 

 

خدا بعضی یه موقعی..بعضی جاها میاد کمکمون که حتی فکرشم نمیتونیم بکنیم...پس حواستون باشه...هر قدمی که برمیدارید و میبینید سالمید..هرنفسی که میکشید و میبینید درد ندارید همشو مدیونشید...حداقل کاری که میتونیم براش بکنیم ازش تشکر کنیم...خدایا ممنونتیییییییییییییییییییییییییم

 

 

 

[ جمعه 27 تير 1393برچسب:, ] [ 5:11 ] [ هستي نیستی ] [ ]

دماغم میخاره...

 

 


مسئولیننننننننننننن چرا رسیدگی نمیکنین...اگر تا موقعی که قراره من فضانورد بشم این مشکل درست نشه من استعفا میدم...گفته

باشم:D:D:DD::)):)):)):)):))

 

 

 

 

 

 

 

[ جمعه 27 تير 1393برچسب:, ] [ 5:8 ] [ هستي نیستی ] [ ]

لبخند بزن...

 


لبخند بزن

لبخند زدن خیلی راحتره

تا بخوای به همه

توضیح بدی

چرا خوب نیستی....

 

[ جمعه 27 تير 1393برچسب:, ] [ 4:57 ] [ هستي نیستی ] [ ]

درد دل....

 

 

درد دلت را به کسی نگو...

 

چون یاد می گیرند...

 

دلت را از کجا...

 

به درد اورند...

 

[ جمعه 27 تير 1393برچسب:, ] [ 4:22 ] [ هستي نیستی ] [ ]

کودکی که...

 

تابلو نقاش را ثروتمند کرد

 

شعر شاعر به چند زبان ترجمه شد

 

کارگردان جایزه هارا درو کرد

 

عکاس برنده ی بهترین عکس سال شد

 

و هنوز سر همان چهارراه واکس میزند

 

کودکی که بهترین سوژه بود

 

 

 

[ جمعه 27 تير 1393برچسب:, ] [ 4:14 ] [ هستي نیستی ] [ ]

دوست....

 

 

 

دلم نه عشق میخواهد نه احساسات قشنگ


نه ادعاهای بزرگ نه بزرگ های پر مدعا...


دلم یک دوست میخواهد که بشود با او حرف زد


و بعد پشیمان نشد !!!...

 

 

 

 

 

[ جمعه 27 تير 1393برچسب:, ] [ 2:9 ] [ هستي نیستی ] [ ]

انسانیت...

 

 

 

 دختر کوچک به مهمان گفت:میخوای عروسکهامو ببینی؟


مهمان با مهربانی جواب داد:بله.


دخترک دوید و همه ی عروسکهاشو آورد،بعضی از اونا خیلی بانمک بودن


دربین اونا


یک عروسک باربی هم بود.


مهمان از دخترک پرسید:کدومشونو بیشتر از همه دوست داری؟


... و پیش خودش فکر کرد:حتما” باربی.


اما خیلی تعجب کرد وقتی که دید


دخترک به عروسک تکه پاره ای که یک دست هم


نداشت اشاره کرد و گفت:اینو بیشتر از همه دوست دارم.


مهمان با کنجکاوی


پرسید:این که زیاد خوشگل نیست!


دخترک جواب داد:


آخه اگه منم دوستش نداشته


باشم دیگه هیشکی نیست که باهاش بازی کنه و دوستش داشته باشه ،

 

اونوقت دلش میشکنه

 

اگر ما هم نه به اندازه ی اینا به اندازه ی سوراخ جورابشم انسانیت داشتیم الان حال و روزمون این نبود...این نبود یه عده ادم بشکنن بقیم برای انتقام کار اونارو ادامه بدن...اگر داشتیم انسانیت وقتی میشکستیم مواظب بودیم بقیه رو اذیت نکنیم..با خودمم هستما...

 

 

 

[ جمعه 27 تير 1393برچسب:, ] [ 1:47 ] [ هستي نیستی ] [ ]

گاهی...

 

 

 

گاهی چقدر دلم هوس شیطنت میکند...

 

از همان شیطنت هایی که حرف تو پشت بند ان باشد که بگویی:

 

مگه دستم بهت نرسه...

 

 

 

[ پنج شنبه 26 تير 1393برچسب:, ] [ 8:3 ] [ هستي نیستی ] [ ]

تلخه...

 

 

تلخ است 

 

همه فکر کنند سرت شلوغ است

 

و تنها خودت بدانی چقدر

 

 تنهایی...

 

 

 

 

 

[ پنج شنبه 26 تير 1393برچسب:, ] [ 7:59 ] [ هستي نیستی ] [ ]

بیا بریم...

 

 


بعضی وقت ها دوست دارم وقتی بغضم میگیره خدا بیاد پایین اشکامو پاک کنه !

دستمو بگیره بگه : آدما اذیتت می کنن .؟!

 

بیا بریم پیش خودم . . .

 

[ پنج شنبه 26 تير 1393برچسب:, ] [ 7:50 ] [ هستي نیستی ] [ ]

بقیهههههههه

این پسرایی که با یکی دوستن اما همزمان خبر عقدشون با یکی دیگه میاد
لامصبا منو یاد رونالدینهو میندازن...به چپ نگاه میکرد به راست پاس میداد...
توانایی پسرارو دست کم نگیرید:D
*
*
دیشب داداشم تو خواب هذیان می گفت و جیغ می کشید …
رفتم اتاق می بینم بابام بالا سرشه !
میگم خوب بیدارش کن !
میگه بذار کابوسشو ببینه
اینهمه پول دی وی دی میده فیلم ترسناک می گیره
بز
ار سه بعدیشم ببینه
این فک و فامیل ما داریم :|
به این میگن پدر نمونه:D
*
*
خواهرزاده‌ام وقتی میگه این چیه!؟ یعنی اون چیز پنج دقیقه دیگه بیشتر تا پایان عمرش نمونده!
خدا رحمت کنه:D
*
*
چگونه در ماه رمضان تشنگی را بر طرف کنیم؟ . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ابتدا لیوانی را پر از تف کرده و در یخچال میگذارید و بعد از خنک شدن سر میکشید همانطور که میدانید آب دهان روزه راباطل نمی کند!!!!  
کصافطم خودتونید:D:D
*
*
امروز ۲نفر به خاطر من دعواشون شده بود….. هر دوشون میخواستن منو داشته باشن….اصن اشک تو چشام جمع شد که واسه کسی میتونم مهم باشم..:| . . . . . حالا اینکه دعوا بین ۲تا راننده تاکسی بود…واسم اصلا مهم نیست…خخخخخخخخ
بعد میگن چرا جوونا معتاد میشن:D:D
*
*
یکی از علائم بیماری سادیسم اینه که میگی: “میشه یه چیزی بپرسم” بعد که طرف گفت چی و اینا!؟ میگی :”هیچی بیخیال”!
اخ اره واقعا حرص دراره:D:D
*
*
چرا وقتی کنترل گم میشه همه فک میکنن زیر منه؟ هی میگن پاشوو…. نه اینجوری نه کامل پاشووو… نیس دیگه آقاجون، باشه احساس میکنم چوب کبریت نیس که اوضاعیه داریماااا
خسته است میفهمی خستهههه

*
*

لاک زدن دخترا:

دست چی اثر استاد فرشچیان

دست راست...سارا پنج ساله از تهران

دختراست دیگر:D

*
*

دختره استاتوس زده:

فرهاد من کجاست که ببیند لیلی در اتش عشقش خاکستر شده 

وا..تا اونجا که من خبر دارم

فرهاد چشمش دنبال شیرین بود نه لیلی

ترخدا قبل شکست عشقی خوردن یه کم در حوضه ادبیات مطالعه کنید

راست میگه خب هی تن اون خدا بیامرز هارو تو گور میلرزونید:D:D

*
*
پسره رفت تو کوچه دید داداش دوقلوش داره فوتبال بازی میکنه

.

.

.

محکم زد تو گوشش و گفت:عوضی تو اینجایی؟؟؟؟

مامان دوبار منو برده حموم

مادرم مادرای قدیم:D

*
*
بقیش پست بعد:D:D

[ پنج شنبه 26 تير 1393برچسب:, ] [ 5:50 ] [ هستي نیستی ] [ ]

کدوم ماهین؟

 خترا متولد هر ماهی که هستید اسم شخصیت کارتونییتون:
فروردین: راپونزل 


اردیبهشت: بل


خرداد:دخترک کبریت فروش


تیر:شنل قرمزی


مرداد: فیونا


شهریور:آناستازیا


مهر:بند انگشتی


آبان:زیبای خفته


آذر:سفیدبرفی


دی: سیندرلا


بهمن:آلیس در سرزمین عجایب


اسفند:پری دریایی


***********************************************************
پسرا متولد هر ماهی که هستید اسم شخصیت کارتونییتون:
فروردین: هرکول


اردیبهشت: ،ژان وال ژان


خرداد:رابين هود


تیر:مت


مرداد: شرک


شهریور:پت


مهر:پسرشجاع


آبان:لوک خوش شانس


آذر:سوباساازارا


دی: بت من


بهمن:تارزان


اسفند:علی بابا

[ پنج شنبه 26 تير 1393برچسب:, ] [ 7:18 ] [ درسا ] [ ]

از تو...

 
 
شب... آسمان ... مشتی ستاره ... باز از تو
در واپسین دیدارمان ، آواز از تو
 
افکار یک سیب تماشا ، زیر مهتاب
نت های باران خورده ی این ساز از تو
 
طاووس پَر زیبایِ دل نا مهربانم
در کوچه باغ آشتی ، آغاز از تو
 
من دبّ اکبر ، خوشه ی پروین ، یکایک
یک کهکشان اندیشه ی اعجاز از تو
 
تقصیر چشمانم اگر خنیاگری نیست
بر قامتم پیراهنی طنّاز از تو
 
با من مدارا کن کمی هم مهربان باش 
من با تو می خندم ولیکن ناز از تو
 
من را شکست عشق طوفانی نمی کرد
این بوسه های رنگی غمّاز از تو
 
پرسیده ام جز آسمان منزل نداری ؟

من را هوایی کن ولی پرواز از تو 

 

[ پنج شنبه 26 تير 1393برچسب:, ] [ 7:1 ] [ درسا ] [ ]

برای اخرین بار....

دختر پسری با سرعت120 کیلو متر سوار بر موتور سیکلت

دختر:اروم تر من میترسم

پسر:نه داره خوش میگذره

دختر:اصلا هم خوش نمیگذره ترخدا خواهش میکنم خیلی وحشتناکه

پسر:پس بگو دوستم داری

دختر:باشه باشه دوست دارم حالا خواهش میکنم اروم تر

پسر:حالا محکم بغلم کن(دختر محکم بغلش کرد)

پسر:میتونی کلاه ایمنی منو برداری بزاری سرت؟اذیتم میکنه

و.....

روزنامه های روز بعد:موتور سیکلتی با سرعت120کیلومتر بر ساعت به ساختمانی اثابت کرد موتور سیکلت دو نفر سرنشین داشت اما تنها یکی

نجات یافت حقیقت این بود که اول سر پایینی پسر که سوار موتورسیکلت بود متوجه شد

ترمز بریده اما نخواست دختر بفهمه در عوض خواست یکبار دیگه از دختر بشنوه که دوستش داره...

...برای اخرین بار...

 

[ پنج شنبه 26 تير 1393برچسب:, ] [ 6:52 ] [ درسا ] [ ]

خوب چرا رفتی؟

 

 فلسفہ ے تنهـایے را هرچقـבر هم خوب ببـآفنـב بـآز هم بے قواره بر تن زآر میزنـב

+

آهای روزگار...میخندی؟؟؟؟!!!؟؟؟

کمی حرمت نگه دار!!!مگرنمیبینی سیاه پوش آرزوهایم هستم....!!!


+

امـــروز ...کسي که عطر تو را زده بود


در خيابان از کنار من گذشــــت !


و اين يعنــــي :قتـــل غيـــر عمــــــد ... !!!

+

 

رفت...

رفت وباغرورش،خندیدن راازمن گرفت...

حالامن مانده ام....و...پائیز....و....جای خالی او....

+

 

می نویسم که تو بخوانى، اما حیف !
دیگران عاشقانه هاى مرا می خوانند و یاد عشق خودشان می افتند !
و تو… حتى نگاه هم نمی کنى …!

+

 

 

خیلی سخته دلت هوای یه نفر رو بکنه

ولی نتونی بگی!!!!!


خیلی سخته دلت بخواد صداش رو بشنوی

ولی نتونی زنگ بزنی!!!!!!!!!!

+

هیچ چیزبیشتروبدترازاین مغزاستخوان آدم رونمیسوزونه

که اطرافیانت بهت بگن:

"اگه دوستت داشت نمیرفت..."

[ پنج شنبه 26 تير 1393برچسب:, ] [ 6:37 ] [ درسا ] [ ]

به تو نرسیدم، اما خیلی چیزارو یاد گرفتم...

 

یاد گرفتم به خاطر کسی که دوسش دارم باید دروغ بگویم

یاد گرفتم هیچکس ارزش شکوندن غرورم رو نداره

یاد گرفتم توی زندگی برای اون که بفهمم چقدر دوستم داره هر روز به یه بهانه ای دلشو بشکونم

یاد گرفتم گریه ی هیچکس رو باور نکنم

یاد گرفتم بهش هیچوقت فرصت جبران ندم

یاد گرفتم دم از عاشقی بزنم ولی..اما..از کجا بگم از کی بگم..

می خوام همین جا دلمو بشکونم خوردش کنم تا دیگه عاشق نشه..

تا دیگه کسیو دوست نداشته باشه..

توی این زمونه کسی نباید احساس تورو بدونه و گرنه اون تورو می شکونه..

میخوام بشم همون آدم قبل کسی که از سنگ بود و دو رو برش دیواری از سکوت و بی تفاوتی..

می خوام تنها باشم

[ پنج شنبه 26 تير 1393برچسب:, ] [ 6:20 ] [ درسا ] [ ]

شب قدر

شب قدر، شبی که باید به یاد روی محبوب عزیز، آن یار پنهان رخسار، با دردمندی‌های عاشقانه نالید و دیدار او را از خدای طلبید.

 

***************************

 

شب قدر، شبی که شیاطین در بند اسارتند و آدمیان ایمن از آنها.

 

***************************

 

شبی که در آن خطاب می‌آید: کجایند جوانمردان شب‌خیز که در آرزوی دیدار، بی‌خواب و بی‌آرام بوده‌اند و در راه عشق شربت بلا نوشیده‌اند، تا خستگی ایشان را مرهم گذاریم و اندر این شب قدر ایشان را با قدر و منزلت گردانیم؛ که امشب، شب نوازش بندگان است و وقت توبه گنهکاران.

 

***************************

 

شبی است که «لیلة البراتش» خوانند: دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند

 

***************************

 

شب قدر، فصل نزول آیات رحمانی بر بوستان جان‌های روحانی است.

 

***************************

 

شب قدر، گاه رویش جوانه‌های الغوث الغوث بر عرصه لب‌های تائب است.

 

***************************

 

شب قدر، بهترین منزلگاه نیایش‌گران سرسپرده به مهر حق است.

 

**************************

 

شب قدر، وقت شناخت قدر خویش است.

 

[ پنج شنبه 26 تير 1393برچسب:, ] [ 6:12 ] [ درسا ] [ ]

اینم هست...

 دیروز رفتم دندونپزشکی اینقدر بی حسی زد که نشیمن گاهم بی حس شده بود ، یه چشمم اصن نمیدید ، ارتباط با دست راستم قطع شده بود و کلا سه وَرَم قطع نخاع شد ؛ اونوقت این دندون لامصب هنو حس داشت ، وقتی میخواستن دندونم رو بکشن پدر جدم اومد نوک دماغم !
بی حس که نشد هیچی فک کنم احساساتیش کردن !!!

این پول خوردن داره واقعا؟؟تنها سوال من اینه:D:D:D:)):))

*
*
بابام اومده پشت در حموم میگه اونجایی ؟
احتمال داده شاید از کف حموم تونل زده باشم به خیابون اصلی و فرار کرده باشم !

اعتماد یعنی میچکه ها...

*
*

بابام اومده میگه قانون جدید راهنمایی و رانندگی رو شنیدی ؟

گفتم: نه

گفت: تصویب کردن از این به بعد اونایی که بنزین نمی زنن

غلط میکنن ماشینو ببرن بیرون !

حرف حساب جواب نداره...

*
*

بــابـــام یهههههــو اومـــد تو اتاقــــم بهـــم گفـــت :

تـــو کـــه چــشــمات خیــلــی قــشنــگه

تــو کـــه چشـــمات خیــلی عجــیبه!

تـــو کـــه ایـــن هــمـــه نگـــاهــت واســـه چشــمام گرمـــو نجـــیبه

مــن یهــو ذوق مرگ شـــدم تـــا به خـــودم اومـــدم دیــــدم. . .

دارم ماشــــین بابامو لنــــگ میکشــــم!

نفهـــمیــدم چــــی شـــد !!

چیزی نشد برادر..ولی قشنگ خر شدی:D

*
*
اقا به این پسته ها بگید اگر چیز خنده داری هست بگید این گردو ها هم بخندن…. لامصب اینا بدجوری عصبی هستن.

*
*
ینی یه دونه پشه نیم ساعته کاری با من کرد که چنگیز خان با مردم دنیا نکرد !!!

فلفل نبین چه ریزه...

*
*
    خواهرزادم کلاس اوله تکلیفشون اینه از ۱ تا ۹۰ بنویسن، حالا این خواهرزاده ما یه عدد مینویسه درازمیکشه یه غلت میزنه یه عدد دیگه یه کارتون می بینه یکی دیگه گرسنه میشه. میگم دایی اینجوری تا صبم تموم نمیشه میگه
    خسته ام میفهمی... خسته!

اینا انتگرال بخونن چی میگن؟!

 

*
*
    دیدی درد نداشت؟
  جمله نوستالژیک پدر و مادرها بعد آمپول زدن به بچه هاشون در حالی که بچه داره خون گریه میکنه
    یعنی اون همه اشک ماله شوق بوده

 

*
*
داشتم ماشین رو دنده عقب می‌آوردم تو حیات
مادرم اومده فرمون میده … بیا … بیا … بیا … نیا !
لوله آب شیکست خاک به سر !

*
*
ما یه رسم خانوادگی داریم اونم اینه که وقتی سفره غذا رو پهن می کنیم
یا آب میاریم لیوان نمیاریم یا لیوان میاریم آب نمیاریم
این رسم در کل فامیل ما هستش و نسل به نسل منتقل میشه.

ما هم همینجوریم..نگران نباش..

*
*
تلوزیون داره سیرک نشون میده که چهار تا گاو میان از رو طناب میپرن و میرن!مامانم یه نگاه به تلوزیون میندازه یه نگاهم به من میگه:اینا گاو تربیت کردن اونوقت ما تو تربیت تو موندیم...!

مادر ما داریم:D

*
*
جاتون خالی دیشب رفته بودم شهربازی و فقط به یه نتیجه رسیدم:توی شهربازی تو بعضی از این وسایل بازیش باید یه دکمه ی غلط کردم هم بزارن:D

خب نرو...مگه چاقو گذاشتن بیخ گلوت که بری اون بازیو..والله... 

*
*
خدا کنه تا بیشتر از 7 سال دیگه زنده بمونیم و بریم تو سال1400

بعد هی بگیم:شماها یادتون نمیاد ما صده سیصدا...

خیلی فاز میده...حس اثار باستانی بودن به ادم دست میده...

مردم حس خود کم بینی دارن..اینم شد ارزو

*
*
ایا میدانید کوتاه ترین جنگ در سال1896بین زانیبار و انگلستان که 38 دقیقه طول کشید؟!
فک کنم رفتن لب مرز به هم فحش دادن برگشتن:D

 

 

 

فعلا بسه..خیلی خسته شدم..بقیش برای فردا:D:D:)):))تنبلم خودتونیدD::D 

 

 

 

 

[ چهار شنبه 25 تير 1393برچسب:, ] [ 5:57 ] [ هستي نیستی ] [ ]

بقیش...

 الان بچه شیش ماهه تخت دو نفره داره وایش موزیک لایت میذارن

با نور کم تا بخوابه..

اونوقت زمان ما میذاشتنمون رو پاهاشون به حالت سانترفیوژ

انقد تکونمون میدادن تا پلاسمای خونمون جدا بشه

بریم تو کما...

تازه گفته شده که مرگ مغزیم داشتیم..نکنید خب مادرای عزیزم...

*
*
به سگ ها محبت کنی باهات دوست میشن

به ادما محبت کنی سوارت میشن

اما اگر به خر محبت کنی اصلا براش فرقی نمیکنه

بس که ثبات شخصیت داره این بزرگوار:)))

حالا اگر دوست داری به کسی بوگو خر...

*
*
توی این فیلم خارجیا نشون میده مادر پدره دعواشون میشه یه دفعه بچه میگه:مامان..بابا...بس کنید...من خستم..انقدر دعوا نکنید!

بعد پدر و مادره شرمنده میشن و دیگه دعوا نمیکنن...

خواستم بگم اینا همش دروغه من اینکارو کردم اون وسط یه کتکی از هردوشون خوردم که تا یه هفته

به دیوار سلام میدادم

تا تو باشی تو امور زن و شوهری دخالت نکنی...

*
*
حیف نون با غضنفر داشتن فیلم جنگی خفن نگاه می کردن
آخر فیلم حیف نون جوگیر می شه، سینه خیز می ره تلویزیون رو خاموش کنه
برمی گرده می بینه غضنفر تیر خورده مرده!

خوب میشه ایشاالله..

*
*

داشتیم فوتبالیستا رو نگاه میکردیم
لامصب سوباسا تو دلش گفت: ما باید این بازی رو ببریم
بعد میزوگی از بین تماشاگرا بلند شد، گفت: درسته سوباسا!

تلپاتی در این حدی یعنی؟؟

*
*
دیشب با دوستم رفتم استخر، آروم آروم داشتم می رفتم سمت رفیقم یهو غریق نجات سوت زد!
گفتم: چی شده؟ من که کاری نکردم
گفت: افکار شومی در سر داشتی!

این نجات غریق خوده ذهن خوانه...

*
*
داغ دیدن نه فقط از دست دادن عزیز است

 

نه فقط تاراج مال است

داغ دیدن گاهی شاید ، در استفاده از شیر اب داغ

توالتیست که رنگ ابی بر ان نهاده باشد

تجربه کردم که میگم..

*
*
ایرانسل عزیز یا به پدربزرگ مادربزرگا اس ام اس نده یا وقتی میدی

لطف کن خودت توضیح بده یعنی چی...

از بس نشستیم توضیح دادیم فکمون در رفت...

اخ اخ اخ راست میگه باور کن...

*
*
روی شیشه ی دوغ نوشته بود:

دوغ گازدار کربناته تزریقی گرما ندیده همگن شده با طعم نعناع و بدون چربی...

اخه لامصب دوغه یااورانیوم..؟!

مخلوطی از هردوشونو

*
*
دیدین تو این فیما پسره نصفه شب میره لب دریا بعد یه دختره میره کنارش...؟!
اینا همش چرته...

من یه بار رفتم چند تا سگ دنبالم کردن...

تا تو باشی خام این فیلما نشی...

*
*
دیشب بابام رفت مسافرت...رفتم کولر زیاد کنم یهو سوخت..

کلید اسرار

*
*
تو مترو موقع حرف زدن با تلفن،دور و بریام یه جوری با دقت به حرفام گوش میدن 

که یه لحظه خواستم بزارم رو اسپیکر...

فوضولیم بد دردیه..حریم شخصی همش حرف شده

*
*
بقیش بازم پست بعد:D


 

 

[ چهار شنبه 25 تير 1393برچسب:, ] [ 5:7 ] [ هستي نیستی ] [ ]

بعضی پسرام هستن که...

 

این پسرایی که ته ریش دارن

 

 

اینایی که باشگاه نرفتن و هزار تا قرص و آمپول نزدن

 

اینایی که زیر ابرو برنداشتن

 

اینایی که قدشون نه خیلی بلنده نه  کوتاه

 

اینایی که موهاشون نه بلنده نه بلوند

 

اینایی که واسه جلب توجه دخترا تو خیابووون هزار تا دلقک بازی در نمیارن

 

اینایی که وقتی تو کوچه تاریک دختر از روبه رو بیاد سرشونو پایین میندازن

 

تا دختر احساس آرامش کنه

 

اینایی که تو تاکسی جمع میشینن تا دختره راحت باشه

 

اینایی که تکن حسابی

 

هرکی همچین کسیو داره...حسابی قدرشو بدونه..چون کمه..خیلی کم

[ چهار شنبه 25 تير 1393برچسب:, ] [ 3:13 ] [ هستي نیستی ] [ ]

مامان...

 

 

این جملات امروز توی قبرستون شنیدم:

 

قول میدم دیگه اذیتت نکنم...

 

قول میدم دیگه مسخرت نکنم...!

 

مامان قول میدم نگم تو افکارت عقب مونده و قدیمیه!مامان میخوامت...!

 

مامان تو برگرد قول میدم شب ها زود بیام خونه...

 

مامان تو برگرد قول میدم دیگه ولخرجی نکنم...

 

مامان برگرررررررد

 

شاید این داستان زندگی خیلیا باشه تا دیر نشده خودمونو اصلاح کنیم،قدرشونو بدونیم...!

 

 

[ چهار شنبه 25 تير 1393برچسب:, ] [ 3:8 ] [ هستي نیستی ] [ ]


.:: Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by harfaye2divune ::.
.:: Design By :
wWw.sPiKeR.ir ::.